از مولایمان درس بگیریم/ برخورد امام علی(ع) با مدیران فاسد چگونه بوده است؟

هيهات كه هواى نفس بر من چيره گردد و حرص و طمع مرا وا دارد كه طعامهاى لذيذ برگزينم، در حالى كه در «حجاز» يا «يمامه» كسى باشد كه به قرص نانى نرسد و يا هرگز شكمى سير نخورد.
کد خبر : 109425
تاریخ انتشار : سه شنبه 14 اردیبهشت 1400 - 9:51
از مولایمان درس بگیریم/ برخورد امام علی(ع) با مدیران فاسد چگونه بوده است؟

حضرت علی(ع) نمونه واقعی مبارزه با فساد اقتصادی است. اصلی ترین هدف ایشان در طول پنج سال خلافتشان، مبارزه با فساد طبقه اشرافی تازه به قدرت رسیده در جامعه اسلامی بوده است. ایشان در جامعه ای می‌زیست که از ارزشهای انسانی و اسلامی زمان پیغمبر(ص) دور شده و برابری و انصاف و ساده زیستی عملا از بین افراد و خانواده ها به دور افتاده بود.

حضرت علی(ع) به همین طریق با برخی مدیران و کارگزاران فاسد و اختلاس گر روبرو بوده است. عکس العمل ایشان در مقابل این افراد مثال زدنی است. امیرالمومنین(ع) اکثر این افراد را عزل کرد و با اینکه می‌دانست سفره معاویه و بذل و بخشهای حرامش پهن است و یارانش می‌توانند به راحتی جذب جبهه شام شوند، اما در مقابل آنها کوتاه نیامد.

چند نامه ایشان به مدیرانی که از بیت المال استفاده کرده اند به خوبی این نگاه را نشان می‌دهد.

نامه 41 نهج البلاغه گویای این تصویر است. در اینکه مخاطب در این نامه چه شخصى بوده است بعضى از شارحان زحمت تعیین او را از دوش خود برداشته و به صورت اجمال از آن گذشته اند. ولى آن گونه که از بلاذرى در انساب الاشراف و ابن دمشقى در جواهرالمطالب استفاده مى شود، مخاطب این نامه عبدالله بن عباس است که در آن زمان فرماندار بصره بوده است.

ولى بعضى از شارحان نهج البلاغه در اینکه نامه خطاب به ابن عباس باشد تردید کرده و مقام او را به شهادت تاریخ از این والاتر شمرده اند که مرتکب چنین اعمالى شده باشد و لذا مخاطب را عبیدالله (برادر ابن عباس) دانسته اند.

در متن این نامه آمده است: “از تو خبرى به من رسيد. اگر چنان باشد، كه خبر داده اند، پروردگارت را خشمگين ساخته اى و بر امام خود عصيان ورزيده اى و امانت را خوار و بى مقدار شمرده اى. مرا خبر داده اند، كه زمين را از محصول عارى كرده اى و هر چه در زير پايت بوده، برگرفته اى و هر چه به دستت آمده، خورده اى. حساب خود را نزد من بفرست و بدان كه حساب كشيدن خدا از حساب كشيدن آدميان شديدتر است.”

امیرالمومنین علی(ع) در نامه‌ای دیگر هم حاکم فوق را مورد خطاب قرار داده و سرزنش  می‌کند:

“پس از ياد خدا و درود ؛ همانا من تو را در امانت خود شركت دادم، و همراز خود گرفتم، و هيچ يك از افراد خاندانم براى يارى و مدد كارى، و امانت دارى، چون تو مورد اعتمادم نبود. آن هنگام كه ديدى روزگار بر پسر عمويت سخت گرفته، و دشمن به او هجوم آورده، و امانت مسلمانان تباه گرديده، و امّت اختيار از دست داده، و پراكنده شدند، پيمان خود را با پسر عمويت دگرگون ساختى، و همراه با ديگرانى كه از او جدا شدند فاصله گرفتى، تو هماهنگ با ديگران دست از يارى ‏اش كشيدى، و با ديگر خيانت كنندگان خيانت كردى. نه پسر عمويت را يارى كردى، و نه امانت‏ها را رساندى. گويا تو در راه خدا جهاد نكردى و برهان روشنى از پروردگارت ندارى، و گويا براى تجاوز به دنياى اين مردم نيرنگ مى ‏زدى، و هدف تو آن بود كه آنها را بفريبى و غنائم و ثروت‏هاى آنان را در اختيار گيرى، پس آنگاه كه فرصت خيانت يافتى شتابان حمله ‏ور شدى، و با تمام توان اموال بيت المال را كه سهم بيوه زنان و يتيمان بود، چونان گرگ گرسنه‏
اى كه گوسفند زخمى يا استخوان شكسته‏ اى را مى‏ ربايد، به يغما بردى، و آنها را به سوى حجاز با خاطرى آسوده، روانه كردى، بى آن كه در اين كار احساس گناهى داشته باشى.

دشمنت بى پدر باد، گويا ميراث پدر و مادرت را به خانه میبرى سبحان اللّه‏…
آيا به معاد ايمان ندارى و از حسابرسى دقيق قيامت نمى ‏ترسى اى كسى كه در نزد ما از خردمندان بشمار مى ‏آمدى، چگونه نوشيدن و خوردن را بر خود گوارا كردى در حالى كه مى‏ دانى حرام مى ‏خورى و حرام مى‏ نوشى چگونه با اموال يتيمان و مستمندان و مؤمنان و مجاهدان راه خدا، كنيزان مى‏ خرى و با زنان ازدواج مى كنى كه خدا اين اموال را به آنان وا گذاشته، و اين شهرها را به دست ايشان امن فرموده است .
پس از خدا بترس، و اموال آنان را باز گردان، و اگر چنين نكنى و خدا مرا فرصت دهد تا بر تو دست يابم، تو را كيفر خواهم كرد، كه نزد خدا عذر خواه من باشد، و با شمشيرى تو را مى ‏زنم كه به هر كس زدم وارد دوزخ گرديد. سوگند به خدا اگر حسن و حسين چنان مى ‏كردند كه تو انجام دادى، از من روى خوش نمى ‏ديدند و به آرزو نمى‏ رسيدند تا آن كه حق را از آنان باز پس ستانم، و باطلى را كه به دستم پديد آمده نابود سازم. به پروردگار جهانيان سوگند، اگر آنچه كه تو از اموال مسلمانان به نا حق بردى، بر من حلال بود، خشنود نبودم كه آن را ميراث باز ماندگانم قرار دهم، پس دست نگهدار و انديشه نما، فكر كن كه به پايان زندگى رسيده ‏اى، و در زير خاك‏ها پنهان شده، و اعمال تو را بر تو عرضه داشتند، آنجا كه ستمكار با حسرت فرياد مى‏ زند، و تباه كننده عمر و فرصت‏ها، آرزوى بازگشت دارد امّا راه فرار و چاره مسدود است.

وصف زیبای امیرالمومنین(ع) از سبک زندگی خود

امام علی(ع)خود اهل عمل به واجباتی بود که به دیگران دیکته می‌کرده است. ایشان در یکی از نامه‌هایشان  سبک زندگی و حکومت داری خود را به خوبی شرح می‌دهند. این نامه خطاب به عثمان بن حنيف انصارى، فرماندار وقت بصره نگاشته شده است. معروف  است که عثمان در آن زمان دعوت مهمانى اشراف زاده و  سرمايه دار از مردم بصره را پذيرفت. امیرالمومنین(ع) از این موضوع خبردار شد و نامه زیر را خطاب به بن حنیف نگاشت:

“پس از ياد خدا و درود اى پسر حنيف، به من گزارش دادند كه مردى از سرمايه داران بصره، تو را به مهمانى خويش فرا خواند و تو به سرعت به سوى آن شتافتى خوردنى هاى رنگارنگ براى تو آوردند و كاسه هاى پر از غذا پى در پى جلوى تو نهادند.
گمان نمى كردم مهمانى مردمى را بپذيرى كه نيازمندانشان با ستم محروم شده، و ثروتمندانشان بر سر سفره دعوت شده اند، انديشه كن در كجايى و بر سر كدام سفره مى خورى. پس آن غذايى كه حلال و حرام بودنش را نمى دانى دور بيفكن، و آنچه را به پاكيزگى و حلال بودنش يقين دارى مصرف كن.

آگاه باش هر پيروى را امامى است كه از او پيروى مى كند، و از نور دانشش روشنى مى گيرد.
آگاه باش امام شما از دنياى خود به دو جامه فرسوده و دو قرص نان رضايت داده است، بدانيد كه شما توانايى چنين كارى را نداريد امّا با پرهيزكارى و تلاش فراوان و پاكدامنى و راستى، مرا يارى دهيد.
پس سوگند به خدا من از دنياى شما طلا و نقره اى نيندوخته، و از غنيمت هاى آن چيزى ذخيره نكرده ام، بر دو جامه كهنه ام جامه اى نيفزودم.
و از زمين دنيا حتى يك وجب در اختيار نگرفتم و دنياى شما در چشم من از دانه تلخ درخت بلوط ناچيزتر است. آرى از آنچه آسمان بر آن سايه افكنده، فدك در دست ما بود كه مردمى بر آن بخل ورزيده، و مردمى ديگر سخاوتمندانه از آن چشم پوشيدند، و بهترين داور خداست.
مرا با فدك و غير فدك چه كار در حالى كه جايگاه فرداى آدمى گور است، كه در تاريكى آن، آثار انسان نابود و اخبارش پنهان مى گردد، گودالى كه هر چه بر وسعت آن بيفزايند، و دست هاى گور كن فراخش نمايد، سنگ و كلوخ آن را پر كرده، و خاك انباشته رخنه هايش را مسدود كند.

من نفس خود را با پرهيزكارى مى پرورانم، تا در روز قيامت كه هراسناك ترين روزهاست در أمان، و در لغزشگاه هاى آن ثابت قدم باشد.
من اگر مى خواستم، مى توانستم از عسل پاك، و از مغز گندم، و بافته هاى ابريشم، براى خود غذا و لباس فراهم آورم، امّا هيهات كه هواى نفس بر من چيره گردد، و حرص و طمع مرا وا دارد كه طعامهاى لذيذ بر گزينم، در حالى كه در «حجاز» يا «يمامه» كسى باشد كه به قرص نانى نرسد، و يا هرگز شكمى سير نخورد، يا من سير بخوابم و پيرامونم شكم هايى كه از گرسنگى به پشت چسبيده، و جگرهاى سوخته وجود داشته باشد، يا چنان باشم كه شاعر گفت: اين درد تو را بس كه شب را با شكم سير بخوابى و در اطراف تو شكم هايى گرسنه و به پشت چسبيده باشند.
آيا به همين رضايت دهم كه مرا امير المؤمنين عليه السلام خوانند و در تلخى هاى روزگار با مردم شريك نباشم و در سختى هاى زندگى الگوى آنان نگردم؟

منبع : خبرفوری

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

هاست