«بن جاسم آل ثانی» قاصدِ پیام آمریکا به ایران بود؟

در چنین شرایطی و در روزهایی که چین و روسیه به عنوان اعضای برجام از ایران میخواهند در تاریخ سوم اسفندماه خویشتنداری به خرج بدهند و حنای سه کشور اروپایی نیز به دلیل مواضع زیگزاگی در چند هفته اخیر نزد تهران رنگی ندارد، وزیر خارجه قطر در خبری از پیش اعلام نشده راهی تهران شده و با ظریف و روحانی دیدار کرد. آیا محمد بن عبدالرحمن بن جاسم آل ثانی که گفتوگوهای تلفنی با مسوول پرونده ایران در وزارت خارجه بایدن داشته حامل پیامی برای ایران بود؟
چند روز پیش وزیر خارجه قطر با رابرت مالی نماینده ویژه آمریکا در امور ایران گفت و گو کرده بود.
در بخشی از این گزارش درباره رمزگشایی از سفر وزیرخارجه قطر به تهران آمده:
* چند روز پس از پیشنهاد قطر برای میانجیگری بر سر برجام، وزیر امورخارجه این کشور در سفر به تهران با محمدجواد ظریف دیدار و گفتوگو کرد. رایزنی درخصوص مناسبات دوجانبه و تحولات منطقهای و بینالمللی بهعنوان اهداف سفر «محمد بنعبدالرحمن آلثانی» معاون نخستوزیر و وزیر امورخارجه قطر اعلام شده است. قطر پیشتر نیز آمادگی خود را برای میانجیگری میان ایران و عربستان اعلام کرده بود. دوحه اخیرا روابط خود را با ریاض پس از چند سال قطع روابط از سر گرفت.
* «مشتاقان بسیار، مخالفان انگشتشمار اما پرسر و صدا»، این عبارت توصیف شرایط توافق هستهای ایران با ۱+۴ است که ایالات متحده امریکا یک روز با پایان دادن به حضورش در آن و روز دیگر با کرشمههایش برای احیای حضور آن را در صدر اخبار قرار میدهد. قریب به ۳۰ روز از حضور جو بایدن، رییسجمهور جدید در کاخ سفید میگذرد اما در پرونده ایران همچنان در بر همان پاشنهای میچرخد که در چهار سال حضور دونالد ترامپ چرخید. سیاست فشار حداکثری که تیم ترامپ بر تهران تحمل کرد همچنان به قوت خود در متن تحولات پابرجاست و تنها تفاوت در حاشیههایی است که جابهجایی افراد در کاخ سفید و نهادهای وابسته اعم از وزارت خارجه تا شورای امنیت ملی رخ داده است.
* شاید این لیست پرطمطراق نامهای آشنا به پرونده هستهای ایران در ترکیب دولت جدید امریکا باشد که به امیدواری و خوشبینی زودهنگام درباره حل و فصل اختلافهای برجامی میان تهران و واشنگتن دامن زد. جو بایدن، آنتونی بلینکن، جیک سالیوان و رابرت مالی همه از تغییر در مسیر پیشروی برجام استقبال کرده و از وجود اراده سیاسی برای بازگشت به این توافق چندجانبه سخن میگویند اما دقیقا گره کار در همین نقطه است: «امریکای بایدن «فعلا» «صرفا» از بازگشت به توافق هستهای صحبت میکند و این دیپلماسی مبتنی بر گفتار درمانی نمیتواند ساعت شنی به راه افتاده برای پایان برجام را متوقف کند.» ایران و امریکا درست مانند بسیاری از بزنگاههای زمانی دیگر در این چهار دهه در بنبست قرار گرفتهاند و البته اینبار هم واشنگتن به دنبال اثبات حرف خود با قلدری همیشگی است.
* در حالی که برگههای تقویم هر روز به ۳ اسفندماه ۹۹ و پایان اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی از سوی ایران نزدیکتر میشوند، دو طیف موافق و مخالف احیای برجام در سطح منطقهای و فرامنطقهای هم بر کیفیت و کمیت تلاشها برای به کرسی نشاندن حرف خود افزودهاند. بازیگران منطقهای مقابل و رقیب ایران چون عربستان سعودی، امارات متحده عربی و بحرین از مخالفت کامل با احیای توافق هستهای پرهیز میکنند اما شروطی مانند حضور خود در مذاکرات پیشرو با ایران را مطرح میکنند که عملا نه ممکن است و نه کمکی به حفظ برجام با این شاکله موجود خواهد کرد.
* در میان بازیگران منطقهای رژیم اسراییل مانند گذشته و سالهای منتهی به حصول توافق هستهای که هر توافق موردی میان ایران و ایالات متحده را زمینهای برای کاهش تنش میان تهران و واشنگتن و پایان پروژه تهدید امنیتیسازی از ایران میدانست، احیای این توافق را آنچنان در تقابل با منافع تلآویو میداند که حاضر است از ادعای پیشین مبنی بر کاهش زمان مورد نیاز ایران برای رسیدن به بمب اتم هم عقبنشینی کرده و در رد ادعای وزیر خارجه جدید امریکا که این زمان را کمتر از شش ماه اعلام کرده بود، بگوید: این حرفها هم نیست و تهران حداقل دو سال تا این مرحله فاصله دارد!
* هرچه چند و چون انگیزهها و استدلالهای مخالفان احیای برجام بر همه مشخص است در جبهه مقابل موافقان احیای این توافق هم باز به دو دسته تقسیم میشوند: تعداد قلیلی بازگشت ترکیب اولیه ایران و ۱+۵ به برجام را کافی دانسته و تلاش میکنند از سنگلاخهای مسیر بازگشت کم کنند. گروه دوم که تعداد قابل توجهی را شامل میشوند از احیای برجام دفاع میکنند اما نه برای اجرای خط به خط آن تا پایان تاریخهای تعیین شده در توافقی که سال ۲۰۱۵ به دست آمد، بلکه برای تبدیل شدن به بستری برای تمدید تاریخ محدودیت ایران در فعالیت هستهای، وارد کردن اختلافهای منطقهای با ایران به مذاکرات و کاستن از قدرت دفاعی ایران در حوزه موشکی . گروه دوم از همان نخستین روزهای پیروزی جو بایدن در انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده با ایما و اشاره به تیم بایدن فهماندند که شاید استفاده از سیاست فشار حداکثری ترامپ علیه ایران به کار دولت بایدن بیاید و در سایه آن آرزوهای دور و درازی که نتوانستند در مذاکره پیشین با مذاکرهکنندگان ایرانی آن را محقق کنند، قابل دسترس شود.
* اتفاقا شاید آنچه باعث شد تیم بایدن فعلا با تفاخر به عنوانهای فریبندهای چون «دیپلماسی اصولی» عملا از سیاستهای تهاجمی ترامپ علیه تهران فاصله نگیرد همین با دست پیش کشیدن و با پا پس زدنهای گروه دوم موافقانی باشد که ذکر شد. در روزهایی که جهان خود را برای امریکای پساترامپ آماده و جو بایدن نیز با صدور دستورهای اجرایی، فرمانهای صادر شده در دولت ترامپ را یک به یک بیاثر میکند، میراث سیاست خارجی ترامپ در غرب آسیا همچنان تفرقه انداخته و تنش میآفریند. هرچند جو بایدن با صدور دستور توقف فروش سلاح به عربستان سعودی و امارات، خارجسازی انصارالله یمن از لیست گروههای تروریستی و عدم تماس با پادشاهی سعودی (تا لحظه تنظیم این گزارش) تلاش کرده به رفقای ترامپ در ریاض، ابوظبی و … این پیام را برساند که کشتی را کشتیبان دیگری آمده و روزگار صدور چک سفید امضا به مقصد عربستان به پایان رسیده اما تخطئهها و توطئهچینیهای عربستان و فرزندخواندههایش در حاشیه خلیجفارس برای حفظ ایران در راس هرم تهدیدهای امنیتی منطقهای نه تنها ادامه دارد که شدت هم پیدا کرده است.
* با این همه در منطقه حاشیه خلیجفارس کشورهایی چون کویت، عمان، قطر و عراق پایان ریاستجمهوری دونالد ترامپ را فرصتی برای تامین دو هدف میدانند: مدیریت قدرت تخریبی عربستان سعودی و امارات که در سایه سیاستهای ضدایرانی ترامپ، نظم سیاسی و توازن نسبی قدرت در منطقه را برهم زده بود و دوم بازگرداندن امنیت و آرامش نسبی به منطقه آن هم در شرایطی که شیوع ویروس کرونا ضربههای بیسابقهای را به اقتصاد این کشورها زده است. در شرایطی که محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی پس از شکست دونالد ترامپ و پیروزی جو بایدن تلاش کرد در اقدامی دیرهنگام در مواجهه با قطر جبران مافات کرده و آتش خودافروخته در شورای همکاری خلیجفارس را خاموش کند اما دوحه این ابراز ندامت دیرهنگام و پذیرایی از امیر قطر در خاک عربستان را چندان جدی نگرفت. قطر که قریب به سه سال و نیم تلاش عربستان و محدود متحدانش برای حصر زمینی، دریایی و هوایی دوحه را تاب آورده اکنون به دنبال «بهرهبرداری حداکثری» از نبود ترامپ در کاخ سفید است. دوحه که در سال ۲۰۱۷ از سوی عربستان سعودی به اتهامهای متفاوت از جمله نزدیکی با تهران روبهرو شد از آن پس با اتخاذ سیاستهای داخلی منسجم، برخورداری از حمایت و همراهی مردمی و کمک ترکیه و ایران توانست بهرغم فشارهای سنگین ریاض خود را به ایستگاه «پایان روزهای یکهتاری محمد بنسلمان» در ژانویه ۲۰۲۱ برساند.
تمیم بن حمد بن خلیفه آلثانی، امیر قطر امروز نه تنها تسلیم شروط عربستان سعودی نشده بلکه محمد بن عبدالرحمن بن * جاسم آل ثانی، وزیرخارجه دولت او در این سه هفته چندین بار با مقامهای دولت تازه نفس امریکا از جمله جیک سالیوان و رابرت مالی در تماس بوده است. تماسهایی که مسائل دوجانبه تنها انگیزه آنها نبوده و ناگفته پیداست که عربستان سعودی و ایران دو محور اساسی این رایزنیها را تشکیل دادهاند. قطر امروز نه تنها از تضعیف عربستان و شخص محمد بن سلمان در سایه حضور بایدن در کاخ سفید استفاده میکند، بلکه فرورفتن عمان در لاک محافظهکارانه پس از مرگ سلطان قابوس نیز فرصتی را در اختیار دوحه قرار داده تا به گمان خود اندکی از کمکهای ایران در روزگار حصر را جبران کرده و همزمان نقش جدیدی برای دوحه در معادلههای منطقهای تعریف کند. نقشی که شاید تحقیر ضمنی عربستان را به ذهن متبادر کند اما این تحقیر، هدف نهایی دوحه از فعالیتهای اخیر در منطقه نیست.
* در چنین شرایطی و در روزهایی که چین و روسیه به عنوان اعضای برجام از ایران میخواهند در تاریخ سوم اسفندماه خویشتنداری به خرج بدهند و حنای سه کشور اروپایی نیز به دلیل مواضع زیگزاگی در چند هفته اخیر نزد تهران رنگی ندارد، وزیر خارجه قطر در خبری از پیش اعلام نشده راهی تهران شده و با محمدجواد ظریف و حسن روحانی دیدار میکند. حضور وزیر خارجه قطر در تهران با توجه به انتشار نقل قولی از او مبنی بر آمادگی دوحه برای تلاش در مسیر کاهش تنشها در منطقه و احیای کامل توافق هستهای، بلافاصله فضای رسانهای را به خود اختصاص داد. آیا محمد بن عبدالرحمن بن جاسم آل ثانی که گفتوگوهای تلفنی با مسوول پرونده ایران در وزارت خارجه بایدن داشته حامل پیامی برای ایران است؟ آیا قطر همان نقشی را میان ایران و امریکای بایدن برعهده گرفته که عمان میان ایران و امریکای اوباما در اختیار داشت؟ آیا تجربه دیپلماسی پنهان به ابتکار کشور ثالث که به حصول برجام منتهی شد اینبار در نجات همین توافق تکرار خواهد شد؟
* هرچند که در عالم سیاست پاسخ شنیده شده به این پرسشها از زبان مقامهای سیاسی را نباید وحی منزل و فصلالختام تصور کرد اما تنها ساعتی پیش از اعلام خبر حضور وزیر خارجه قطر در تهران، سخنگوی وزارت خارجه ایران، از میانجیگری در مسیر احیای برجام تلویحا استقبال اما تاکید کرده بود که امریکا برای انجام وظایف برجامی به میانجی نیاز ندارد. سعید خطیبزاده در نشست خبری با اصحاب رسانه در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه قطر اعلام کرده که برای رد و بدل پیام و میانجیگری بین ایران و امریکا آماده است، گفته بود: «ما از کمک دیگر کشورها استقبال میکنیم و قطر نیز در میان دوستان و همکاران نزدیک منطقهای ایران قرار دارد و همواره رایزنیها و گفتوگوهای نزدیکی بین تهران و دوحه در سطوح مختلف در مورد موضوعات برگزار شده است و ما از هر حرکتی که به کاهش تنش کمک کند، استقبال میکنیم. اجرای تعهدات از سوی امریکا خیلی نیاز به پیام بردن ندارد و مسیر امریکا در این زمینه روشن است.
* این کشور باید به تعهدات خود بازگردد و مسیر قبلی را اصلاح کند و تاسف اینجاست که دولت فعلی امریکا شریک نقض و گردنکشی دولت قبلی امریکا علیه ملت ایران شده است و قطعا این روند سازندهای نیست و امیدواریم این مسیر اصلاح شود. تاکنون هیچ اتفاقی در خصوص اجرای تعهدات توسط امریکا رخ نداده است.» از دیدار محمد بن عبدالرحمن بن جاسم آلثانی با محمدجواد ظریف در پشت درهای بسته نیز تنها بیانیهای چندبندی منتشر شد که نه نامی از امریکا در آن بود و نه برجام. بر اساس این بیانیه اختلافهای منطقهای مهمترین محور رایزنیهای وزرای خارجه دو کشور را به خود اختصاص داده و پس از آن نیز روابط دوجانبه در جایگاه دوم قرار دارد. گویا در متن خبری که از سوی ایران درباره دیدار وزرای خارجه منتشر شد عمدا تلاش شده بود امریکا و برجام کلماتی غایب از نظر باشند .
* اما دیدار وزیر خارجه قطر با رییسجمهور با تسلیم نامه امیر قطر به حسن روحانی همراه بود. نامهای که حسن روحانی در ابتدای جلسه نگاهی گذرا به آن انداخت و شاید هم بتوان بخشهایی از مفاد آن را در خبری که سایت ریاستجمهوری از این دیدار منتشر کرد، دید. هرچند که تلاش قطر برای حل و فصل اختلافهای منطقهای (مشخصا میان ایران و عربستان سعودی) و تاکید روحانی بر ضرورت حل این اختلافها با استفاده از ابتکارهای منطقهای مهمترین بخش این بیانیه بود، اما حسن روحانی در دیدار با مهمان از دوحه آمده باز هم موضع پیشین جمهوری اسلامی ایران درباره برجام را تکرار کرده و تاکید کرد که هر زمان امریکا به تعهداتش بازگردد ایران نیز همین کار را خواهد کرد.
* پایان سفر ناگهانی وزیر خارجه قطر به عنوان فرستاده امیر این کشور به تهران، آغاز گمانهزنیها درباره متن پیامی است که تسلیم حسن روحانی شد و مذاکرات شفاهی که میان وزرای خارجه دو کشور صورت گرفت. در این مقطع آنچه نیاز به زمان برای تحلیل ندارد نگرانی کشورهایی چون قطر، عمان، قطر و… از تداوم تنش میان ایران و ایالات متحده امریکاست. در روزهایی که کارشناسها در رسانههای غربی و منطقهای تعلل تیم بایدن برای احیای برجام را به ضرر ثبات و آرامش در منطقه غرب آسیا میدانند، کشورهایی چون قطر تلاش میکنند با یک تیر حداقل دو نشان بزنند: هم در سطح منطقه به عنوان بازیگری درخور عرض اندام کنند و هم با قرار دادن ایران و امریکا در مسیر واقعی احیای برجام، سایه تنش نو را از منطقه دور سازند. قطر نیز مانند سایر بازیگران درگیر در پرونده میان ایران و امریکا و ایران و عربستان سعودی میداند که حل دومین پرونده بدون گشایش در پرونده نخست ممکن نخواهد بود.
* دوحه پیشتر برای میانجیگری میان ایران و کشورهای منطقه اعلام آمادگی کرده بود. بهنظر میرسد مساله تنشهای ایران و عربستان سعودی محور دیگری از سفر وزیرخارجه قطر به تهران است. چندی پیش وزیر امورخارجه قطر در مصاحبهای با یک رسانه آمریکایی از دولتهای عربی خلیجفارس خواست وارد گفتوگو با ایران شوند.
* سفر محمد بنعبدالرحمن بنجاسم آلثانی وزیرخارجه قطر به تهران درحالی رخ میدهد که دوحه تلاش میکند به حل مساله برجام کمک کند. وزیر امورخارجه قطر چهارشنبه هفته گذشته از آمادگی این کشور برای حمایت از فرآیندی سیاسی و دیپلماتیک بهمنظور بازگشت ایران و آمریکا به توافق هستهای و کاهش تنشهای منطقهای خبر داد. وزیرخارجه قطر همچنین در اظهاراتی دیگر با بیان اینکه ایران کشور همسایه قطر است و مسائل منطقه بر این کشور بازتاب دارد، گفت ارتباطات با ایران و آمریکا متوقف نشده و همچنان در جریان است.
منبع:برترین ها
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0